وال استریت نام یکی از جنجالیترین خیابانهای نیویورک امریکا است که جایگاه تعیین کنندهای در حوزه ی اقتصاد آمریکا و حتی کل جهان دارد. از جمله علل اهمیت ویژهی این خیابان، تجمع موسسات اقتصادی و نیز روزنامهی وال استریت ژورنال (روزنامه ی اخبار و اطلاعات بورس) در آن است. تماشا و درک درست از فیلمی مانند وال استریت مستلزم دارا بودن هوش و دانش اقتصادی و شناخت دنیای پیچیدهی بورس و سرمایه گذاری است. الیور استون کارگردان این فیلم، با پرداختن به داغترین بحث مطرح در جهان یعنی اقتصاد، گویی درصدد بوده تا ضمن به تصویر کشیدن تلاش و تقلای یک جوان برای ورود به عرصهی قدرتمند ثروت، در عین حال از آفات درگیری با دنیای کثیف اقتصاد و جنایاتی که پیرامونش رخ میدهد ، پرده بردارد. کاراکتر اصلی در این قسمت از وال استریت، باد فاکس (با بازی چارلی شین) کارگزار جوان دنیای بورس، با ادعایی مبنی بر دانستن یک فرمول ثروتساز به سراغ گوردن گکو (با بازی مایکل داگلاس) میرود و پس از دو ماه پیگیری موفق به ارتباط با او و مطرح کردن فرمولش میشود. او مدعی است: “سهام یک آژانس هواپیمایی ظرف مدتی کوتاه دچار افت شده اما این رکود موقت در پی سقوط یک هواپیما نه تنها برطرف میشود که مجددا سهام به اوج خود میرسد.” گکو طرح این جوان را جدی میگیرد اما در ادامهی ماجرای فیلم باد متوجه میشود در دنیای بیرحم اقتصاد، افشای این راز که به واسطهی اشتغال پدرش در آن شرکت هواپیمایی از آن با خبر بود و مطرح کردنش با شخصی مثل گکو تصمیم اشتباهی بوده و حالا یا باید همه چیز را واگذار کند و یا تا جایی که ممکن است این بازی را ادامه دهد. جالب است بدانید مایکل داگلاس بخاطر نقشآفرینی در این فیلم برندهی اسکار بهترین بازیگر مرد در همان سال شد که تا به حال تنها تندیس اسکار او در زمینهی بازیگری است.
ارسال دیدگاه
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.